گل در ادبیات شیراز

گل نماد زیبایی و طول عمر کوتاه است و در ادبیات کهن سرزمین ما جایگاهی والایی داشته و معمولا برای توصیف ظرافت، زیبایی وعمر کوتاه به کار میرود. کاشت گل از گذشته تا به امروزدرتمامی نقاط ایران رواج داشته و دارد و سبب شده که ایران زادگاه بسیاری از گونههای گیاهی و به خصوص گلها باشد .ارتباط تنگاتنگ با گل از دیرباز سبب شده تا اغلب نویسندگان و شاعران ادبیات پارسی به خصوص شاعران اهل شیراز از آن در نوشتههای خود استفاده کردند. در این مقاله به اهمیت جایگاه گل در ادبیات شیراز پرداختهایم تا شما عزیزان گرامی و خوبان ، با فرهنگ غنی ایران زمین آشنا شوید.
به راستی که گل به تنهایی زیباترین شعر پروردگار بر روی زمین می تواند باشد چون که خیال آدمی را برانگیخته می سازد و شعر و طراوت را به انسان هدیه میدهد.
در اکثر مضامین ادبی، مذهبی، اجتماعی و یا حتی علمی میتوان رد پایی از گل را در ادبیات به خصوص ادبیات شیراز یافت . این عنصر وصف ناپذیر و خیال انگیز در همه اعصار و قرون ذوق قریحه آدمی را برانگیخته ودر حوزههای وسیعی داخل شده است تا بتواند هر فکر و اندیشه ای را به زیبایی بیان کند و موجب اتفاق نظر افراد با افکار و فرهنگ متفاوت گردد.
اغلب شاعران نامدار و پر آوازه شیراز نظیر خواجه لسان الغیب حافظ شیرازی، شیخ الاجل سعدی، بیژن سمندر ، بیدل شیرازی و ... در اشعار خود از گل و گیاهان استفاده کرده اند تا فضا را تلطیف کنند و به آن روح ببخشند. استفاده از گل در ادبیات و اشعار ایران زمین به خصوص در نوشته های شعرا و نویسندگان شیراز میتواند تمدن چند هزار ساله ما را به رخ همگان بکشاند.
گل در اشعار خواجه حافظ شیرازی رنگ و بویی دیگر دارد و در معانی و کاربردهای مختلفی استفاده گردیده است . از جمله اشعار خواجه لسان الغیب حافظ شیرازی در باب گل عبارت است از :
- رباعی شماره15- این مدت عمر ما چو گل ده روز است ، خندان لب و تازهروی میباید بود
- غزل شماره 81-صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت ، ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت
- غزل شماره 454- سخن در پرده میگویم چو گل ازغنچه بیرون آی ، که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
- غزل شماره 164- گل عزیز است غنیمت شمریدش صحبت ، که به باغ آمد ازین راه و از آن خواهد شد
- غزل شماره 416- به عشق روی تو روزی که از جهان بروم ، ز تربتم بدمد سرخ گل به جای گیاه
- غزل شماره 52- یا رب این کعبه مقصود تماشاگه کیست ، که مغیلان طریقش، گل و نسرین من است
- غزل شماره 287- هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار ، هم مشام دلم از زلف سمن سای تو خوش
- غزل شماره 130- سحر بلبل حکایت با صبا کرد ، که عشق روی گل با ما چه ها کرد
- غزل شماره 161- در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود ، کاین شاهد بازاری وان پرده نشین باشد
- غزل شماره 214- هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید ، در رهگذار باد نگهبان لاله بود
- غزل شماره 44-کنون که بر کف گل جام باده صاف است ، به صد هزار زبان بلبلش در اوصاف است
از جمله اشعارسعدی شیرازی در باب گل عبارت است از :
- رباعی شماره 16- گویند هوای فصل آزار خوشست ، بوی گل و بانگ مرغ گلزار خوشست
- حکایت شماره 1- هنر به چشم عداوت بزرگتر عیب است ، گل است سعدی و در چشم دشمنان خاراست
- غزل شماره 402- خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم ، که تو هرگز گل من باشی و من خار تو باشم
- غزل شماره 159- مرا شکر منه و گل مریز در مجلس ، میان خسرو و شیرین شکر کجا گنجد
شعرای دیگر همچون سهراب سپهری ، کسایی مروزی و فاضل نظری در مورد گل این گونه سروده اند :
سهراب سپهری
-
از مرز خواب میگذشتم، سایه تاریک یک نیلوفر، روی همه این ویرانه ها فرو افتاده بود
-
کار ما شاید این است، که میان گل نیلوفر و قرن، پی آواز حقیقت باشیم.
-
مادرم سینی چایی در دست ، گل لبخندی چید، هدیهاش داد به من
کسایی مروزی:
- گل نعمتی است هدیه، فرستاده از بهشت
- ای گلفروش گل چه فروشی به جای سیم
فاضل نظری شاعر معاصر ایران در باب گل این گونه سروده اند :
- گل نمیروید ، چه غم گر شاخساری بشکند
- گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینهام ، صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند
- ای گل گمان مکن به شب جشن میروی ، شاید به خاک مرده ای ارزانیات کنند
- باد پیراهن کشید از دست گلها ناگهان ، عطر نیلوفر فراوان شد
- حمد هم از لب سرخ تو شنیدن دارد ، گل سرخی به مزار آمده، میبینی که؟
گل در ضرب المثل
گل در ادبیات ایران جایگاهی والا دارد به گونهای که در بسیاری از ضرب المثلهای ما نیز از این واژه استفاده شده است. از جمله ضرب المثلهایی که در آنها از واژه گل استفاده شده است عبارتند از: با یک گل بهار نمیشود / گل پشت و رو ندارد / دسته گل به آب دادن/ گل که گل است بی عیب نمیشود/ گل بیخار نمیشود/ گل بود به سبزه نیز آراسته شد/ گل بیخار جهان، مردم صاحب هنرند